ز كوي بلا كشان آمدم كجا رفته اي بيا ساقي
در ميخانه چرا بسته اي كه غم مي كشد مرا ساقي
برفتم كه  تا به جانان رسم
 رسيدم به جان ز فناهي 
كنون در پناه تو آمدم كجا رفته اي بيا ساقي
رسيدم به جايي كه بسته ره گريزم
ز دست تو خواهم كه خون سبو بريزم
مكن با حبيبان تو بيگانگي
ز شوق مي و ذوق ديوانگي
(چنان از دل آيد خروشم كه آيد صدايش به گوشم )
 (چنان از دل آيد خروشم كه آيد صدايش به گوشم )
رسيدم به جايي كه بسته ره گريزم
ز دست تو خواهم كه خون سبو بريزم
خدا را مهي يار سنگين دلي
ز خود غافل و از خدا غافلي
به اين روزگارم نشانده به راه فنايم كشانده
بسوزان وجودم كه ديگر مرا آرزويي نمانده
نيايد ز جانم نوايي كجايي كجايي كجايي
ز كوي بلا كشان آمدم كجا رفته اي بيا ساقي
در ميخانه چرا بسته اي كه غم مي كشد مرا ساقي
برفتم كه  تا به جانان رسم
 رسيدم به جان ز فناهي 
كنون در پناه تو آمدم كجا رفته اي بيا ساقي
رسيدم به جايي كه بسته ره گريزم
 ز دست تو خواهم كه خون سبو بريزم

احرا در فضای بیات ترک تقدیم به دوست داران موسیقی سنتی:.......

دانلود کنید...